جدول جو
جدول جو

معنی شوک زده - جستجوی لغت در جدول جو

شوک زده
صدمت
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به عربی
شوک زده
Shocked
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شوک زده
choqué
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شوک زده
ショックを受けた
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به ژاپنی
شوک زده
schockiert
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به آلمانی
شوک زده
шокований
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شوک زده
wstrząśnięty
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به لهستانی
شوک زده
震惊的
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به چینی
شوک زده
chocado
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
شوک زده
scioccato
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
شوک زده
conmocionado
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
شوک زده
geschokt
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به هلندی
شوک زده
şok olmuş
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
شوک زده
चौंका हुआ
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به هندی
شوک زده
terkejut
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
شوک زده
충격을 받은
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به کره ای
شوک زده
מַבְהִיל
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به عبری
شوک زده
حیران
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به اردو
شوک زده
হতবাক
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به بنگالی
شوک زده
ช็อก
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به تایلندی
شوک زده
потрясенный
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به روسی
شوک زده
kushangazwa
تصویری از شوک زده
تصویر شوک زده
دیکشنری فارسی به سواحیلی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شتک زدن
تصویر شتک زدن
راه رفتن در میان آب و آب را با حرکت پا به اطراف پاشاندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شته زده
تصویر شته زده
ویژگی درخت یا میوه ای که دچار آفت شته شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوک زدن
تصویر کوک زدن
بخیه زدن، به هم دوختن پارچه با نخ و سوزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فلک زده
تصویر فلک زده
بی طالع، بدبخت، فقیر
فرهنگ فارسی عمید
(زَ زَ)
که شک کرده است. که دچار شک و تردید گشته است. (یادداشت مؤلف).
- شک زده بودن، دچار شک شدن. (یادداشت مؤلف). شک زده شدن.
- شک زده شدن، دچار شک شدن. شک زده بودن. (یادداشت مؤلف). (دهار). کماشه. (دهار)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوک زدن
تصویر کوک زدن
بخیه زدن با دست درروی پارچه و جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتک زده
تصویر کتک زده
آنکه مورد ضرب (کتک) واقع شده، زن روسپی ژولیده و جلف
فرهنگ لغت هوشیار
بدبخت، فقیر، بی طالع سپهر زده بی ستاره مستمند ستمدیده بدبخت، مفلس تهیدست
فرهنگ لغت هوشیار
کودکی که به هنگام شیرخوارگی کم شیر خورده و لاغر و نزار شده باشد، جمع شیر زدگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
شرمنده، شرمگین، خجل
فرهنگ لغت هوشیار
انعقاد مایعی غلیظ بر شی: سر شب که شد پدرش که با کلاه تخم مرغی که دوغ آب گچ رویش شتک زده بود از بنایی بر گشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چوک زدن
تصویر چوک زدن
زانو زدن
فرهنگ لغت هوشیار
انکه بر اثر شنیدن مژده و خبر خوش یا دست یافتن بر مراد و نشاط و سرور بسیار یابد. فرخوش
فرهنگ لغت هوشیار